تقویم میگوید پاییز و سال باید تحویل شود برای من. فکر میکنم، هیچوقت دنیا اینطور نبوده است، هیچ وقت احساس نمیکردهای از درون کرم گرفتهای. پاییزهای نیامده را بگذار کنار؛ آن پاییزهای خوب جزیی از گذشته بود. گذشته دیگر گذشته است. فکر میکنم، حالا باران پاییز هم که بیاید ذوق نمیکنی. چشمهایت آن شور را ندارد، آن فروغ گذشته را. کرمها کار خودشان را میکنند. پاییز و تابستان، بهار و زمستان.
دلتنگی در تو سر میرود از تو میگذرد، موج میزند، میخورد به دیوارهای خانهی اوین. در این گوشهی ساکت دنیا. پاییز معنیِ شروع نیست، پایان نیست. همه چیز در خطی ممتد، بی انحراف و احساسی، ملالانگیز میگذرد.
فکر میکنم، خودت را به کجا بیاویزی، دستت را در این مرداب به کجا بند کنی؟ برای چه آرزویی، خیالی باید جنگید؟ باید با درندگی این زندگی درآویخت؟ دست و پا زد، برای غرق نشدن نه، دیرتر غرق شدن؟
به «اعتقاد» میشود خندید، به باور آدمها میشود ساکت نگاه کرد و کرمهای درون را به یاد آورد. آنها که سودای قوم و نژاد برمیانگیزدشان، آنها که به تخم و ترکهشان مینازند و اینچنین پیگیر در کار تقدیس چیزی هستند که تنها مایع منی پدر تعیینش میکند. آنها که به مفهوم پوچ و بیمعنی ملت بند شدهاند. مفهومی به تاریخ خونخواری قدرت، حکومت و میجنگند برای اعتلای وطن. وطن را اتفاقی میانگارند یگانه و درخور ستایش. دستاویزی برای تمایز از همهی کائنات، از دیگر موجودات دوپای بدبخت و به هیچی بزرگی میبالند که تهش خریت بزرگی است.
و انسانیت؛ معرکهای برای تمایز انسان از بیشمار پستانداران زمین. خیال ابنکه ما چیزی هستیم ورای جهان. تنمان با قواعدی کار میکند غیر از موشها، سگها، گربهها، فیلها … . پاسداشتن انسانیت؛ انسانیتِ انسانهایی که از گرگها درندهترند و متمدنتر. انسانهایی که متمدنانه همدیگر را میخورند و پستانداران دیگر را.
فکر میکنم، کرمها میگویند بخند. در درون غوغای تو میلولند و تو را خالی میکنند، تمام میکنند.
فکر میکنم، پاییز مثل همیشه است، تو اما نیستی. هنوز زیباست. هنوز باران پاییز خوب است، برگ چنارها که رنگوارنگ در هوا میرقصد خوب است، هوا خوب است، شیشههای بخار گرفته خوب است، تو خوب نیستی، اما تماشا کن. پاییز را مثل قاب عکسی خیال کن. بگذار کرمها کارشان را بکنند.
خوب بود، خیلی! البته غیر از قضیهی «انسانیت» که فکر کنم در هر حال نمیشه زیر سؤالش برد؛ حتی اگه برداشت یا رفتار بعضی یا خیلی از آن نادرست باشد.
سلام.
تو همون لیلیانا خودمون هستی؟ کجایی این چند ساله؟ خواستی خبر بدی به آیدی کویر بخبر!!!