برای اینکه راهی داشته باشم تا از برکات هم اندیشی دوستان بیشتر استفاده ببرم،فکر درست کردن وبلاگ بهترین،در دسترس ترین و به صرفه ترین راه بود.ارتباط با بعضی دوستای دوره دانشگاه همیشه برکاتی جانشین ناپذیر داره.منو از خمودگی و سستی دور میکنه و خیلی وقتها بهم امید می ده که همچنان زندگی ام و فرصتهایش را جدی بگیرم.کمک میکنه تا بهتر درک کنم که من فقط یه دفعه فرصت زندگی دارم و باید نهایت استفاده را در جهت آنچه که می خواهم بشوم ،ببرم.

نوشتن توی وب باعث می شه هر دفعه به خودم و کارهام مرور داشته باشم، و فکر اینکه اینجا جایی است برای ارتباطات بیشتر با آدمهای پرامید و معقول،بیشتر انرژی بهم میده که همین طور بنویسم و بنویسم،بدون اینکه خوانننده ای داشته باشه.مردمان به امید زنده اند و همین طور ما. 

             هر که او از هم زبانی شد جدا                      بی نوا شد گر چه دارد صد نوا

       از جمع های بی ثمر خسته ام. از جمعهایی که هیچ دلی  را به دل دیگر راه نیست.

این روزها هوای یه جمع صمیمی رو دارم. دلم می خواد بشینیم با هم حرف بزنیم . از تجربیات ناب و جدید .دغدغه ها و فکرهامون بگیم. به هم گوش بدیم .دل بدیم تا احساس نکنیم که تنهاییم .اما این جمع نیست و من با امید ساختن چنین جمعی زندگی را در اینجا دور از دوستان صمصیم تاب می آورم.

         ....یک قدم زد آدم اندر ذوق نفس      شد فراق صدر جنت طوق نفس

نظرات 1 + ارسال نظر
س ح ر پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ http://my-space.blogsky.com

عجیب ِ اما اینجا هم زیاد هم صحبت پیدا نمیشه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد